کد مطلب:151504 شنبه 1 فروردين 1394 آمار بازدید:152

انتقام خونها
هرچند آزمایش خداوند در حق بندگان شایسته اش، اعم از پیامبران و امامان و اولیا، برای ایشان دشوار و طاقت فرساست، این وعده و پیمانی ربانی است كه آن را پذیرفته و به آن وفا كرده اند: در راه خدا بر آزارها شكیبیدند و بر شكیبائی خویش پای فشردند؛ به پاسداری از حق برخاستند؛ نه بازگشتند و نه سستی كردند، و بخاطر بهره هائی دنیوی كه از دست دادند اندوهگین نشدند، بلكه با قوت و صلابت و پایداری تمام مجاهدت نمودند تا به رضای الهی دست یافتند و خود نیز از خداوند راضی و خشنود بودند؛ یادشان در دنیا جاودانه شد و در آخرت در بهشتهای جاودان جای گرفتند.

خداوند هم به وعده اش وفا كرد و از جنایتكاران كین بازكشید، تا بدانند وعده ی الهی راست است و خداوند وعده ی خویش را به فرستادگانش مبنی بر این كه او و ایشان، وارث زمین اند، و ایشان را در زمین به جانشینی می گذارد، به انجام می رساند؛ وعده ای راستین كه در همه ی كتابهای آسمانی آمده است: تورات، انجیل، زبور، و قرآن.

گذشته از آن حقیقت مصرح در متون مقدس - كه البته جز مؤمنانی كه به غیب باورمندند، به آن یقین نخواهند داشت -، و هر چند تحقق انتقام از قاتلان صالحان و مصلحان، برای هركه زحمت دیده گشودن بر پیرامون خویش را به خود بدهد، روشن و آشكار است:

آیا تهی شدن جامعه از صالحان مخلص در راه امت و وطن، به معنای خالی شدن میدان به سوی لاابالیان و فرصت طلبان و مفعت جویان نیست؟!

آیا كشته شدن گروهی از مؤمنان و خداوندگاران پایگاههای بلند شرف و كرامت در میان امت، منجر به گستاخی قاتلان و ظالمان بر ارتكاب جنایات


بیشتر نمی گردد؟!، چه، پس از قتل بزرگان، كشتن دیگران برای اینان آسان و كم اهمیت می شود.

آیا خاموشی امت در برابر شرارتهای هول انگیز و كشتارهای هراس آور، مانند كشتار كربلا، با آنهمه زشتكاری و نفرت انگیزی، نشان دهنده ی ناتوانی امت در ایستادگی پیش روی ظالمان و پذیرفتاری اش در برابر اینان نیست، و باعث دست یازی به جنایتهای فراخ دامنه تر - مانند كاری كه بنی امیه در واقعه ی حره كردند - نمی شود؟!

بلكه آیا ایشان را به هتك عظیم ترین حریمهای الهی - مانند بنی امیه به سوزاندن و منهدم ساختن كعبه -، گستاخ نمی سازد؟!

این پیآمدها، برای هركس كه اخگری از آتش دریافت و خرد و اندیشه با خود دارد یا در پرتو آن راه را از چاه بازمی یابد قابل محاسبه و پیش بینی است، و اینهمه، جز به اندك توجهی محتاج نیست!

امام حسین - علیه السلام - پیش از آنكه به كربلا درآید، و پس از آن، از برخی از این پیآمدها خبر داده بود:

[268] گفت: به خدا سوگند مرا نگذارند تا این خون بسته را از اندرونم بدر آرند! و چون چنین كنند، خداوند كسی را بر ایشان چیره بدارد كه خوارشان سازد؛ چندان كه از كهنه ی بی نمازی كنیزك [1] خوارتر گردند!

[266] و گفت: ایشان را جز كشندگان خودم نمی بینم، و چون چنین كنند، هیچ حرمتی از حرمتهای الهی را نگذارند مگر آنكه هتك كنند، و خداوند كسی را بر ایشان چیره بدارد كه خوارشان سازد؛ چندان كه


از كهنه ی بی نمازی كنیزك [2] خوارتر گردند!

همانگونه كه كشته شدن عادت پیامبران و امامان بوده است، و خداوند با شهادت ایشان را گرامی داشته، و كسانی كه كشته شدن در سرنوشت ایشان رقم خورده است، به سوی قتلگاههای خویش روان می شوند تا ثابت كنند به وعده ی الهی و به دین و اهدافشان وفاداراند، انتقام خونهای پاك نیز یك سنت جاری الهی بوده است.

خداوند متعال هم این معنا را به پیامبرش خاطرنشان فرموده است؛ چنان كه در حدیث آمده:

[286] خدای - تعالی - به محمد - صلی الله علیه و آله و سلم - وحی فرستاد كه من بخاطر یحیی بن زكریا هفتاد هزار را بكشتم و بخاطر فرزند دخت تو دو هفتاد هزار را می كشم. [3] .

و اما یك یك فرومایگانی كه در كربلا گرد آمدند و جنایت عاشوراء را مرتكب شدند، بیمقدارتر از آنند كه نام و سرنوشتشان یاد كرده شود و در خواری و پستی و رسوائی و فضاحت ایشان همین بس كه به قتل پسر دخت رسول خدا، و كوكبه ی اخیار خاندان او، و حلقه ی تابناكی از صالحان كه پیرامون او بودند، دست یازیدند!

با اینهمه، تاریخ از یاد نبرده كه در همین دنیا و به دست یاران برگزیده ی حق كه خداوند برای این امر مهم و عظیم «اختیار»شان كرده، هریك از ایشان به چه انتقام الهی دچار آمدند، تا برای ظالمان، چه در آن زمان و چه در درازنای تاریخ، مایه ی عبرت باشد و ستم پیشگان بدانند كه خداوند در كمین ایشان است، و اگر چند اندكی دیرتر، موعد ایشان فراخواهد رسید.



[1] در متن «فرم الامة» بود كه به «كهنه ي بي نمازي كنيزك» ترجمه كرديم. از براي واژه ي «فرم» به لسان العرب بنگريد.

«فرم» را ما در اينجا به معناي «خرقة الحيض» گرفتيم. مي دانيم اين «لته» و «خرقه» را پارسي گويان قديم «ركو» «رگو» مي گفته اند. نگر: المعجم في معايير اشعار العجم، چ زوار، ص 458 و 459.

باري، تعبير «فرم الامة»، در اينجا، كنايه از نهايت خواري و ذلت است..

[2] پينوشت پيشين را بنگريد.

[3] مختصر تاريخ دمشق ابن منظور (149 / 7).